موضوع
این تابلو از زخمی شدن رخش و درد کشیدن او حکایت دارد ، حالات و حرکات اسب و سیمرغ
و بیرون کشیدن پیکانها از بدن رخش توسط سیمرغ در این اثر بدیع مصور شده است .
اناتومی اسب به وضوح در این اثر دیده میشود .
تصویر زیبای سیمرغ نمایانگر اسطوره ای و یکتا بودن او دارد .
در این تابلو بر فراز کوه البرز رخش زخمی شده است و رستم یک پر سیمرغ را آتش زده و
او را به کمک میطلبد
بدو گفت سیمرغ ، شاها چه بود
که آمد بدینسان نیازت به دود
همان رخش گویی که بیجان شدست
ز پیکان چنان زار و پیچان شدست
بدو گفت سیمرغ کای پهلوان
مباش اندرین کار خسته روان
سزد گر نمایی به من رخش را
همان سرفراز جهان بخش را
برون کرد پیکان شش از گردنش
نبد خسته گر بسته جایی تنش