انتخاب زبان :

En
a

پیش گفتار

در جست و جوی ریشه ها

تا همین سه دهه پیش برای طراح گرافیک بودن، کمابیش باید تصویرگر هم بود. کار دشوار ساخت و پرداخت تصاویر از پوستی انداختن، رسامی، فتوکپی گرفتن و لیت کردن تصویر در لیتوگرافی شروع می شد تا تصویرگری های ماهرانه، با دست. سر رشته را که دنبال می کنیم به جای می رسیم که تصویرگری و طراحی گرافیک به مثابه ی هنری واحد به هم آمیخته است. جایی که محمد بهرامی، صبور و متین ایستاده تا تاریخ به سراغش بیاید. نسل های پی در پی طراحان گرافیک چنان در امتداد طبیعی هم قرار گرفته بودند و افق هایشان چندان به هم نزدیک بود که نیازی به واکاوی تاریخ خود نمی دیدند. حتی گاهی به معاصران خود هم اعتنایی نداشتند. اما پس از نسل "مسامحتا" چهارم، جوانانی آمدند که برای ادامه راه، چاره ای جز واکاوی گذشته نمی دیدند. این جا بود که نام های بزرگ و مغفول از دل اسناد و آثار سربرآورد

محمد بهرامی یکی از آن نام های بزرگ است. دلیل غیر قابل انکار بخشی از طراحی گرافیک و تصویرگری معاصر است. او هم خود فراوان اثر ساخت و هم، در آتلیه اش فرصت طلوع نام های بزرگ طراحی گرافیک معاصر ایران را فراهم کرد. بخشی از تاریخ تصویرگری در گرو نام او است. مرور آثارش به سادگی و روشنی بخش مهمی از تاریخ طراحی گرافیک و تصویرگری معاصر ما را روایت می کند؛ بلکه بیشتر؛ زیبایی شناسی مسلط زمانه ای را که گویی قرن ها از ما دور افتاده است. بفرمايید گوشه ای از تاریخ تصویری معاصرمان را از نزدیک ببینید، این بار با امضای "محمد بهرامی".

یک عمر تلاش

استاد محمد بهرامی، نقاش، نگارگر و یکی از پایه گذاران تصویرگری، گرافیک و صنعت چاپ نوین ایران، در سال 1305 هجری شمسی. در رحمت آباد رودبار متولد شد و تحصیالت ابتدایی را در تهران گذراند. او از همان کودکی به نقاشی عالقه مند بود. پدرش، ابوطالب بهرامی، که هال تفرش و کارمند اداره ی دارایی بود و طبع شعر و خطی خوش داشت، استعداد فرزند را شناخت و در ده سالگی او را به هنرستان هنرهای ملی)اداره صنایع مستظرفه( برد تا از استادان به نامی چون هادی تجویدی، امامی، زاویه و ... نقاشی بیاموزد. او پس از طی دوره ی متوسطه در دبیرستان ایرانشهر، وارد دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. همچنین دوره ی عکاسی را در انستیتو عکاسی نیویورک با درجه ممتاز به پایان رساند. بهرامی که اهل ورزش بوده و هست، در نوجوانی در باشگاه "نیرو و راستی" در کوچه های آسید هاشم تمرین می کرد. منوچهر مهران، مدیر باشگاه، تصمیم می گیرد مجله ی "نیرو و راستی" را منتشر کند و چون می دانست بهرامی نقاشی می کشد، سفارش جلد مجله را به او می دهد. بهرامی هم شیر ایستاده ای را در طرح می کند و به این ترتیب اولین طرح گرافیکی او شکل می گیرد. طرح جلد را برای چاپ به چاپخانه ی روزنامه ی اطالعات که یکی از مجهزترین چاپخانه های آن زمان تهران بوده می برند. به طور اتفاقی، زنده یاد احمد شهیدی سردبیر اطالعات ماهانه این طرح را می بیند و درباره طراح آن پرس و جو می کند. شهیدی کارش را می پسندد و به او پیشنهاد همکاری می دهد و بهرامی مدیر آتلیه ی اطالعات می شود. وی در این زمان، حدود 19 سال داشت

بهرامی پس از مدتی کار موثر در آتلیه ی اطالعات، کم کم به این فکر می افتد که مستقل شود. در سال 1330 نخستین آتلیه اش با نام "آرک" را با همکاری دوست و شاگردش، جواد هاتف، تاسیس می کند. دو سال بعد از آتلیه ی آرک به آتلیه ی بهرامی تغییر نام می یابد و پس از آتلیه ی پارس و در ادامه توسعه حرفه اش، چاپخانه گوتنبرگ را راه اندازی می کند. او در این سال ها، دانشجوی دانشکده ی هنرهای زیبا هم بود و از استاد علی محمد حیدریان "درس طبیعت سازی"، هوشنگ سیحون "درس طراحی دکور"، محسن وزیری مقدم "درس تاریخ هنر" و ... می آموخت. نقاشی های سیاه و سفید و بدیع او بر متون ادبیات کالسیک و اشعار معاصر ایران و سبک و شیوه تازه و خالقه ی کارهای آبرنگ او که با الهام از غزل های حافظ می ساخت و به عنوان هدیه ی ماه در مجله اطالعات ماهانه قرار می گرفت، سبب شهرت فراوان بهرامی بین شعرا، نویسندگان و ارباب فضل و دانش گردید. او از همین زمان، تصویرسازی نگاره های شاهنامه را شروع می کند که بعدها در قالب یک مجموعه نفیس، تحت عنوان شاهنامه بزرگ انتشارات امیرکبیر به چاپ می رسد. وی پس از انقالب، چاپخانه گوتنبرگ را واگذار کرده و به نقاشی و تحقیق درباره ی "تاریخ هنر ایران" می پردازد. او در این سال ها مشغول تالیف کتابی به همین نام بوده که هم اکنون در دسترس هنرپژوهان قرار دارد.